نیمانیما، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

نیماجون

آش دندون

توجه:این پست مال یکشنبه٢٣  بهمنه اما بخاطر اختلالات! اینترنت نشد ارسال بشه. خدا عاقبت ما رو بخیر کنه. پنجشنبه ٢٠ بهمن اولین دندون نیما جون بعد از کلی اذیت کردن نفسمون بالاخره در اومد مبارکت باشه نفسم به همین خاطر روز شنبه که تعطیل بود  مامان براش آش دندون پخت چند تا کاسه رو بین همسایه ها تقسیم کردن   سهم خانواده مامان روهم بعد از مراسم باغ بهشت بردن خونه مامانی (آخه اونروز سالگرد فوت بابای مامان بود) سهم خانواده بابا رو هم بعد از ظهر بردن باغ عمو،جایی که همه خانواده اون روز ناهار اونجا جمع بودند. حالا ایشالله قراره مامان برا نیما جون کیک دندونم بپزه!   ...
26 بهمن 1390

نمودار رشد ٩ ماهگی

نوبت این دفعه واسه رفتن به درمانگاه ٢٢ بهمن بود چون تعطیل بود ٢٠ بهمن یعنی پنجشنبه به همراه مامان وبابا رفتی درمانگاه واسه قد ووزن     قدت                         وزنت   دورسرت خانمه می گفت ٢٠٠ گرم وزنت کمه و راجع به غذا خوردنت پرسید ولی ما فکر می کنیم بسکه ورجه وورجه می کنی هرچی میخوری میسوزونی این دفعه واست آزمایش کم خونی هم نوشتن   راستی یه اتفاق دیگه که پنج شنبه افتاد این بود که بالاخره اولین دندونت جیک زد هرچند مارو بیچاره کردی تا ازت عکس بگیریم امید...
21 بهمن 1390

بابا

  همونجور که بابا بزرگ مسعود گفت این طفلی اونقدر غذا نخورده بود که به محضیکه سنگکو دید اونجوری بهش حمله کردکه تو پست قبلی دیدین. اما ما تقصیر نداشتیم چون هنوز یارانه شو نریخته بودن به حساب. همینکه یارانه رو ریختن نیما شد جزء افراد مرفه جامعه(چون مبلغش خیلی زیاد بود) برای همین باباش پرید و یه بطری شربت آلوورا خرید اما همینطور که می بینین فکر کرد اونم سنگکه! راستی فکر نکنین بابایی اعصابش اونقدر خرابه که دستش موقع عکاسی لرزیده ها؛این وروجک اونقدر تند اینور اونور میره که عکساش همه اینجوری میشه و ما به زحمت از بینشون انتخاب می کنیم هر چند عمو مهدی یه چیزایی برای رفع مشکل یاد داده,اما نرسیدیم امتحانشون کنیم. ******************...
7 بهمن 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نیماجون می باشد